دانلود رمان درد و لذت

دانلود رمان درد و لذت

درباره جیلیان و دیل است. جیلیان ، دیل رو خیلی دوست داره و دیل یه پسر خوشتیپ و جذاب است . یک روز جیل دوست دیلیان رو میبینه که به اون پیشنهاد میده که …

دانلود رمان درد و لذت

جیلیان عاشق
دوست پسر خوش تیپ و برنزه خود، دیل است
. اما او به نوعی
هنوز این را به او نگفته است. با این حال،
پس از یک رابطه جنسی داغ و پر سر و صدا، او
برهنه در آشپزخانه دیل راه می رود تا زمانی که
گاوچران داغ دیگری را
با دیل در آشپزخانه
می بیند و
جیل تقریباً
سکته می کند و شوکه می شود.
تراویس واقعاً آنچه را که می بیند دوست دارد
و
مشتاقانه منتظر است تا به آنچه که او و دیل
چهار سال پیش برای رسیدن به آن برنامه ریزی کرده بودند دست یابد.
دانلود رمان درد و لذت صفحه 1
یکی از آن دو مرد … دو مردی که
نهایت لذت نفسانی را به یک زن می دهند.

برای لذت و رضایت دیل….. و خودش…..
جیل با همه چیز موافق است.
در زیر آسمان تابستانی وایومینگ، او
تسلیم خواسته های هر دو مرد می شود.
مثل یک نوشیدنی و شربت خوشمزه ژل را می لیسند
. دیل
لیموناد عسلی خانگی اش را روی بدنش می ریزد
و
هر قطره از بدن جیل را می لیسد…
اما آیا این برخوردهای نفسانی با چهار
دست قوی، دو دهان دلپذیر و دو مرد مصمم
به آنچه جیل می خواهد
منجر می شود ؟
دانلود رمان درد و لذت صفحه 2
دیل عاشق اوست یا می تواند؟
فصل 1
– اوه عزیزم، صاف و خیس، صاف و خیس، دقیقا می دانی که
من خیلی دوست دارم. جیلیان
در برابر آلت تناسلی زیبا و چشمگیر دیل قهقهه زد. و اوه بله،
چیست
او می دانست که مردش آن را دوست دارد. و آن
Alt-Del است

که
و چگونه او دوست داشت آن را بخورد.
این راز شیطانی او بود که
این کار خارق العاده را انجام می داد. او روی چیزی تمرکز می کرد که
روی زبان و لب هایش
حس خوبی داشت و
از آن لذت می برد.
دانلود رمان درد و لذت صفحه 3
همین الان، لیسیدن هر اینچ
خروس خاردارش
شیرین و لذت بخش بود
مثل شیر عسل و لیمونادهای خنک در یک روز گرم تابستانی
. جیل
زبانش را در طول
آلت تناسلی بلند دیل دراز کرد. زبانش را روی سر و کلاه
آلت تناسلی‌اش
مکیدن و نوازش مرطوبش را تکان داد.

و با ضربات طولانی و
لمس طولانی و
. به طوری که
آلت تا زمانی که طولانی تر و عذاب می شود. کشتن
وقتی زبانش به ته آلت تناسلی اش رسید،
دور تخم ها،

دانلود رمان درد و لذت صفحه 4
حلقه زد و با زبانش آنها را احاطه کرد.
هر ناله ای که از دهان دیل بیرون می آمد، نفس می کشید
و می چشید. هر نفسی که
از سفتی آلت تناسلی او در دهان جیل
می آمد
باعث می شد جیل عمداً
لب هایش را بیشتر به آلت تناسلی خود فشار دهد
.
و تک تک تخمهای او را در دهانش مکید
.
دیل گفت؛
_آخرش منو میکشی.
صدایش آهسته و خفه بود. جیل دوباره لبخند زد
و لب هایش را
او دانلود رمان درد و لذت صفحه 6
روی توپ هایش حرکت داد. بعد، ستون Alt
برای دانلود رمان درد و لذت صفحه 5
طولانی و غلیظ است
تا بیشتر اذیت شود.
زبانش را روی سر و کلاه آلتش گذاشت و
آن را مکید.

تا انتهای دهان و پایش
آلت تناسلی خود را بین لب هایش گذاشت. دیل ناله کرد
؛
لعنت به جیل، تو دهن خوبی داری. بیشتر سرش را
با زبانش به یک نقطه از آلت تناسلی‌اش می‌کشید و
دهانه کوچک
سرش را
می مکید و لیس
می‌زد و به او می‌داد
.
. او نه
یک بار، بلکه دو بار، سه بار، چهار بار ….. دیل
چنگ زد
گونه هایش را در دستانش گرفت
_ اوه، دست های دیل روی موهایش بود و به او اجازه داد
جلو بیاید
و تمام طول آلت تناسلی اش را در دهانش بگذارد. آن را بکشید و
لمس کنید.
با حرص می خورد و آلتش را قورت می دهد. جیل
طعم
شیرینی و شوری خروس و مردانگی او را فقط
برای چند ثانیه

چشید
. جیل دوست داشت
وقتی کلاه خروس دیل را می مکید، راهی برای کنترل
داشته باشد . بنابراین عجله ای برای
دانلود رمان درد و لذت صفحه 7
خرج نکرد،
سرعتش کم شد و روی صفحه پیچ پیچید.
نوک حساس و نوک آلت تناسلی او.
دیل در برابر اصرار او مقاومت کرد
زبانش روشن بود
تا دستش را دراز کند و در آغوشش بگیرد . میلی دوست داشت
دست‌هایش را دور کمر سفت‌اش بپیچد
و
جیل به سرعت آلت تناسلی‌اش را سوار کند.
در عوض نفس عمیقی کشید
. در عوض، بوسه‌های کوچکی در
طول خروسش
رد و بدل می‌شد و با هر لرز
و لرزش.
ضربان قلب دیل و نبض جیل تندتر و سریعتر می شدند.
. دانلود رمان درد و لذت میشد صفحه 8
. هیچ چیز
بیشتر از غرق شدن او در نوازش هایش
ارزش نداشت .
دوباره سر آلتش را در دهانش گرفت و در حالی که
مکید.

زبانش را روی نوک آن گذاشته بود
آلت تناسلی اش را روی لب پاش کشید و
به آرامی جلو رفت و لب هایش را به
آلت تناسلی داغ و داغش فشار داد و
مکیدن داغش را کمی بیشتر
کرد و
سپس ایستاد و آلت تناسلی خود را از پشت در دست گرفت. و
با دهان داغش
روی سرش گذاشت و نیشگون گرفت. و
با مکش داغ زبانش شوخی کرد و
برای دانلود رمان درد و لذت صفحه 9
تکانش داد. دیل
دوباره
سرش را بین دستانش گرفت،
ماهیچه های بین پاهایش منقبض شد و بازوهای دیل
از آلت تناسلی اش بیشتر شد.
دور سرش پیچیده شد
انبساط و تنش شدید کشیده و سفت شد.

جیل دوباره به او پیش پرداخت داد و او احساس ترحم کرد. یکی دیگه سریعتر گرفت
یک اینچ
– فقط کمی
عزیزم. کمی جلوتر بیا. اوه،
خدای من، خیلی خوب است،
هر
بار که دیل سعی می کرد او را به جلو بکشد و
برای نگه داشتن سینه های جیل در دستانش
تلاش می کرد ، او را از دست می دادی،
رمان درد و لذت را دانلود می کرد. صفحه 10 او
با گرفتن توپ هایش
در دست و گرفتن یک اینچ دیگر از
آلت تناسلی خود تلافی می کرد
.
به آلت تناسلی خمیده و زیبایش لبخند زد،
جیل خنده‌ای کوچولو کرد و
سرش را مکید.
او باید او را به شدت با زبانش قلقلک داده است،
زیرا می‌توانست آن را لرزان و دیل احساس کند

هر بار که آلت تناسلی اش را
می لیسیدند می لرزید و
ماهیچه های شکم جیل نوسان می کنند
مدام فحش می داد.
جیل دوباره دستش را لمس نکرد،
منصرف شد و
یک رمان دانلود کرد. درد و لذت
صفحه نمایش 11 اینچ دیگر از آلت تناسلی او را لمس کرد. آلت دیل
در دهانش گرم و خیس بود
و جیل
آن را دوست داشت و روشی که آن را می مکید. او آلت تناسلی خود و هر آنچه در
وجود دیل بود را دوست داشت. اگرچه
او هنوز این را به دیل نگفته بود. دیل کراس
یک گاوچران بسیار داغ بود
، گاوچران و معشوقش،
شاهزاده او جذاب و
سرنوشت او بود. آره، او هنوز
نمی‌دانست که جیل چقدر
می‌خواهد پمپ‌های ریتمیک را خشنود کند

.
با هر فشار نرم و یکنواخت آلت تناسلی اش را در دهانش پمپاژ می کند و

دانلود رمان درد و لذت | صفحه 12
موجی بودن.
سوراخ و واژنش نبض می زد و با هر حرکت
دهانش جلو و
انتهای آلتش خیس می شد. وقتی
آلت تناسلی خود را لیسید
، تمام طول آلت تناسلی خود را در دهانش قرار داد به طوری که تمام دهانش
را پر کرد
، و
او مدام دهانش را به سمت جلو حرکت می داد و
بسیار نرم حرکت می کرد، جیل تصور کرد که او
در
آلت تناسلی سخت فرو می رود. و مثل اینکه در
واژن خیس و نمناکش سنگ خورده
باشد و طول و طول آلت تناسلی او با یک پمپ نرم داخل
آلت تناسلی او می تپد
. صفحه 13
انجام می دهد. او قبلاً مدتی خیس شده بود

در همان حال، دیل و
او را محکم بفشارد و آلت تناسلی‌اش را درونش قوس دهد. واژن
هل داد به طوری که سر آلت تناسلی سفت و کج شده
بود با یک بوس به او سلام کرد و
از او استقبال کرد
در همان حال کلیتوریس او نبض داشت. جیل
بلند شد
تا او را غافلگیر کند.
جیل یک هفته بود که از شهر خارج شده بود و
نمی توانست
حتی یک دقیقه بیشتر
برای دیدن او، این مرد لعنتی صبر کند. و
حالا
نمی توانست یک دقیقه بیشتر صبر کند تا
با او رابطه جنسی برقرار کند و او
این کار را انجام دهد او می خواست سختی آلت تناسلی خود را
برای دانلود رمان درد و لذت صفحه 14
درون او باشد
آلت تناسلی دیل را در دهانش گذاشت
. جیل یک بار دیگر تمام ستون و استوانه را گذاشت
و برآمدگی و بیرون زدگی کلاهک آلت تناسلی او به پشت
گلوی او رفت
و گلویش را قلقلک داد. خراشید به طوری که انتها
تمام دهانش را
تا انتهای آلتش

پر کرده بود .
جیل یک بار دیگر توپ هایش را گرفت
, دیل در حالی که از هیجان می لرزید ناله کرد
.
ناله های خراش دار و آه های
نرم
آن لب ها و چانه دانلود
رمان
درد و لذت است
. خیلی به خودش افتخار می کرد
چون
که مرد قوی ای مثل دیل کراس را اهلی کرده بود
تا او را
به زانو درآورد.
. قلب جیل برای
تمام کردن این کار می تپید تا این
مکیدن شیرین که او را مجبور کند زودتر سیر شود و
او را مجبور کند که
بجوشد و منی اش در دهان جیل منفجر شود.

منی نمکی را که
از خروسش در گلویش بیرون می آمد بچشید.

دانلود رمان درد و لذت صفحه 16
بیاورید سر سفره و طعم شور آن را بهتر بچشید.
اما
نه
.
_
اما وقتی
آلت او را ترک کرد، احساس پشیمانی کرد.
لب هایش را از طول آلت تناسلی سختش کشید
. او را جایگزین کنید
هنوز ایستاده بود و ایستاده بود، آلت دیل با تمام
غرور و شکوهش
، با تمام عظمتی که
از بزاق دهان جیل می درخشید
، هنوز پر از قدرت و وقار بود. رنگ روشن
برگ ها و شیارهایی که بیرون آمده اند

دانلود رمان درد و لذت صفحه 17
پوشیده شد و اطراف
ضخامت آلت تناسلی آب دهان جیل برق می زند و می درخشد
. واقعا زیبا بود، دیل کراس
زیباترین آلت تناسلی را
داشت که
جیل تا به حال دیده بود. زیبا، میخ دار و بسیار
سفت، طوری که
می توانست ساعت ها در واژن او بماند، اما همچنان
مانند آن سفت و محکم می ماند.
یک صخره. جیل او را هل داد و شروع
به بالا رفتن از ارتفاعات دیل کرد، اما سپس
به سبک سگی به دیل
بالای او کرد، او به نوعی می خواست
سوار شود
پشت کرد .
دانلود رمان درد و لذت صفحه 18 او خود را در حالی که
سرش را برگردانده
پشت نشسته بود و
دیل را تماشا می کرد،
کابوی خوش تیپش
با
شیطنت در چشمان زیبایش به او خیره شد.
هی، دیل، حالا می‌خواهم همجنس‌گرا باشم،
چشم‌های قهوه‌ای دیل که با آن نگاه می‌درخشید
، هیجانی
در چشمانش بود که جیل احساس می‌کرد که می‌تواند
تمام فانتزی‌های جنسی در سرش
را درک کند
، زیرا
لب‌های دیل به لبخندی پیچیدند.
_عزیزم بهت قول میدم تو این قرن

دانلود رمان درد و لذت صفحه 19 من
آلتش را باد کند.
کنم
خوب و بد، اما بعداً، همین الان
می خواهم طعم آن
خروس کوچولوی شیرین تو را که
برای من خیس است، بچشم
. به من بگو که تو هم این را می خواهی، نه؟
آیا دوست داری که
اکنون زبان من روی آلت تناسلی شیرین تو پرسه بزند؟ جیل
آهی کشید، بدنش از هیجانش نرم و منعطف شد.
معلوم است که او
این را می خواست، او از زبانش خوشش آمد

کلیتوریس او
آن را با زبانش قلقلک داد.
همان قدر که دیل را دوست داشت به همان اندازه که
دوست داشت

دانلود رمان درد و لذت صفحه 20.
لعنت شدن با آلت تناسلی اش طوری بود که او
برای دیل آلت تناسلی اش را لیس بزند. خوب، این در
مقیاس خوب و احساس او است
احساسی است
که وقتی واژن او خورده می شود
عالی و قابل ستایش است. واقعاً عالی است زیرا او احساس می کرد که این
عشق دو طرفه است و به دیل
افتخار می کرد
که چگونه
می داند چگونه آلت تناسلی خود را باد کند.
دیل بین پاهایش لبخند زد و هر یک از
رونهایش را بالای
سرش برد، شانه هایش را بالا برد و
صورتش را خیس کرد
.
صفحه 21 را جلوی او پنهان کرد _. عزیزم تو واقعا خیس شدی

خیلی خیس
دیل بسیار خاص و با هدفی منظم روی آلت تناسلی اش
آن را به کار می اندازند و
به بهترین شکل به اوج خود می رسند.
انگیزه ای برای
بهترین ها را به دست آورد، از دریافت جایزه برای لیسیدن
هر اینچ
خروس سختش.
دیل در همه چیز بهترین بود، از نگهداری از مرکز
اصطبل ها و
اسب ها و کشاورزی گرفته تا مراقبت از فرزندان
خواهرزاده و برادرزاده اش
تا چیزهای دیگر از جمله خوردن
آلت تناسلی یک دختر

. صفحه 22 هم هست
، بهترین بود.
او به مادربزرگش
در مدیریت مزرعه در همه زمینه ها کمک کرد. روزی بود که
به هر شغلی رسیدگی می کرد و با
نهایت تلاش و ظرافت در کارش
راهش را ادامه می داد .
لرزش در بدن جیل و نعوظ
روی گوشت وجود داشت.
آلت تناسلی او تشکیل شد.
زبان نرم و ابریشمی دیل
روی لبه های مرطوب
آلت تناسلی لغزنده و نرمش لغزید.
نوک پیستون هایش وقتی منقبض شد
دیل کلیتوریس با دندان
و زبان او را نیشگون گرفت،
دانلود رمان درد و لذت | صفحه 23
روی آن لیز خورد و به آرامی گاز گرفت.
این کار
او را تقریباً به لبه و پرتگاه می برد و سپس،
دیل به عقب برگشت و
سرش را روی سرش گذاشت.
_لطفا دیل آبم بیاد سیرم کنه واقعا
به ما نزدیکه گفت .
تو به هر آنچه که می خواهی می رسی
عزیزتر از دلم
، اما با لیسیدن هر اینچ دیک و مکیدن
آن مرا دیوانه می کنی.

تو این کار را کردی، پس حق داری مرا دیوانه کنی، به نظر من این
عادلانه است.
باشه.
لب های کج و کج و پوزخندهای کج

دانلود رمان درد و لذت صفحه بیست و چهارم
بسیار
زیباست. لب هایی که با آب و عصاره و
شهوت آلت تناسلی جیل می درخشند
. دست انداختن دندان های شیطانی دیل
بین گونه هایش او را
دوباره از هیجان لرزاند. دیل هر کاری
با او کرد،
بدنش می لرزید و می لرزید.
او نگاه سوزان دیل را به او دید.
_این انصاف نیست دیل
دیل با دهن بسته خندید و ران هاشو گرفت و
نیشگون گرفت
.
_نمایشگاه ؟ درست فکر کردی عزیزم
من بهت نشون میدم
رمان درد و لذت صفحه 25

هم انصاف نیست. من دارم میرم
خروس کوچکت
آن دیک داغ را لیس بزن و ببوس تا
التماس کنی و جیغ بزنی،
خانم کوچولوی نازنینم، حالت چطور است؟ انصاف نیست
؟
زبانش را به سمت واژن او برد،
آن را لیسید و
به آرامی گاز گرفت.
و سپس با انگشتانش آن را
گرفت . جیل گودی سینه هایش را در
دستانش گرفت
و فشار داد. و سپس، نوک پیستون‌های سخت شده‌اش را کشید
.
احساس
شهوت
با سرعت نور حرکت کرد و بین
پاهای او
، جایی که سر دیل قرار داشت، فرود آمد. و به
شکنجه ای که
دیل با لیس های داغش بر او وارد کرد

بود، اضافه شد. دیل آلت تناسلی او را مکید و شایر
و من این هیولا رو برای همیشه میخوام. حدس بزن
شیره ای را که از آلت تناسلی اش بیرون آمده بود قورت داد. یکی
به آرامی به آن سیلی زد و
با زبان شیطنتش آن را
لیسید و خورد . نقطه g را پیدا کرد
،
چین های آلت تناسلی خود را کاملا باز کرد و
با نوک انگشتش نقطه g را
قلقلک داد .
سپس دهان او را به آلت تناسلی اش وصل کردند و با
زبان نرمش او را تکان دادند
. او داد. لب هایش
باعث خارش آلت تناسلی ژل
شد .
-لعنتی، مطمئنی خیس شدی
بین چین های ژل ژل اینو گفت
-برای من خیلی خیس، خیلی آبدار و آبدار، واژن تو
بهشته ،
حدس میزنم دلت
برام تنگ شده بود، ها؟
_B_ بله

_دختر خوبی و تو هم میدونی که من قصد دارم
خیلی سخت تر از
کاری که باهات کردم باهات انجام بدم؟
آخه دلم بیشتر از چیزیه که میتونم

دانلود کنم رمان درد و لذت صفحه 28
دلم برات تنگ شده
حالا خواهش میکنم آبم
بیاد .
دیل سرش را به نشانه نفی تکان داد و
با انگشتانش بیشتر آلت تناسلی اش را
اذیت کرد
. نقطه G: نقطه ای در آلت تناسلی زن وجود دارد که اگر
با انگشت لمس شود
، باعث انزال زن می شود.
موهای مجعد تیره دیل، پر از چین و چروک و موج،
آلت تناسلی و قسمت داخلی جیل را قلقلک
می دهد و خارش
و
سوزش می کند _اوه من
خدایا دلم برات تنگ شده بود جیل
دانلود رمان درد و لذت | صفحه 29
دلم برای تو

تنگ شده بود دلم برای بوسه هایت تنگ شده بود، برای نوک
پیستون هایت،
کوچولوی خوشمزه و خوش طعم، برای
آلت تناسلی شیرین و همیشه خیس تو، برای آه ها و ناله های
شهوتت وقتی
آلت تناسلی من به سختی داخل واژنت می لغزد و می لغزد، به من بگو
، بگو
که دلت برای آلت تناسلی من هم تنگ شده است،
دیل. زبانش را روی کلیتوریس او تکان داد و سپس
زبانش را از
بین چین های آلت تناسلی اش به سمت پایین به سمت
سوراخ باسنش
کشید . تا مقعدش،
بوسه های
فراوان
صفحه 30
، هر مکان را می کارید. جایی که
زبان دیل می چرخد
واژن و چین های چروک مقعدش
.
باسن زیبایت را به من بدهی؟ جیل عزیز
به خود لرزید و ناله کرد.
دیل گفت: “مم، کی این قنداق را می خواهی، نمی خواهی
این سوراخ کوچک را از پشت ایجاد کنی
در حالی که من
تمام بدنت را با انگشتانم تکان می دهم؟”
من… نمی دانم.
_پس بهتره بدونی چون من قصد دارم
این سوراخ رو سخت کنم.
جیل دیگر نمی توانست به او فکر کند، تنها
چیزی که در
دانلود رمان درد و لذت صفحه 31
می توانست به آن فکر کند این بود که به زودی
بیاید
و بدون آلت تناسلی راضی شود.
وارد واژن او شود و
به میلیون ها قطعه
. او می ترسد که اگر دیل او را رها نکند،
تبدیل شود
. وقتی دیل سوراخ تنگ او را لمس کرد، سیلی آرامی به باسن او
زد
.
تو
_خوب دختر
خنده از دهن دیل بیرون اومد و گونه های جیل
از گرما
سرخ شد . آن خنده های دیل هنگام
دانلود رمان درد و لذت صفحه 32
او داشت
صورتش را روی لامپ باسنش می کشید، فهمید. وقتی
خیلی ماهرانه داشت
سوراخ باسنش رو انگشت میزد _. خب
من این سوراخ رو خیلی خوب روغن زدم
فقط
…بعداً علاوه بر روغن کاری
سفتش
هم
میکنم

. دیل به سوراخ باسنش نفوذ کرد
– فقط یک انگشت، آرام باش،
او عاشق این مرد بود و
میل شدیدی داشت
که او را به هر طریقی راضی کند
دانلود رمان درد و لذت | صفحه 33

پس خودش را از آن حالت انقباض و سفت رها کرد
و خودش را آرام کرد
و آن وقت بود که احساس کرد
وقتی انگشتش
مدام به داخل و خارج می‌شود،
این کار و سبک را
خیلی دوست دارد . وقتی انگشتان دیل
حرکت می کنند و
در سوراخ او می لغزند.
دیل گفت؛
_خیلی خوشگلی عزیزم خیلی دوست داشتنی هستی
عزیزم خیلی
صورتی و چروک شده امروز میخوام این
آلت خیس رو درست کنم
و یه روز دیگه درست کنم…من اون سوراخ رو دوست دارم
دانلود رمان درد و لذت | صفحه 34
باسنت
چروک شد
، دیل آهی کشید، صدایش
مست کننده و خشن بود
.
من تو را در این گودال باکره
هل می دهم
و هر دوی ما
هر
ثانیه آن را دوست داریم. حول، و هر دوی ما – مطمئناً، دیل، مطمئناً، جیل کاملاً مطمئن بود که
در حال حاضر با
هر چیزی با او
موافقت می کند،
اگر او فقط
به او اجازه دهد بیاید و
تمام شود
. و لذت صفحه 35
_قول میدی عزیزم؟ بهم قول بده یه روز
بهم اجازه بدی
_لازم نیست امروز باشه ولی من تو رو خیلی
میخوام
باسنت رو سوراخ کنم _ دیل ….
میخوام تک تک تو رو مطالبه کنم و
ادعایش کنم
.
“بله، دیل، خوب است، اوه، فقط، لطفا، اجازه دهید من بیام.”
نفس گرمش از
خنده اش کلیتوریش را قلقلک داد.
“تو دختر خوبی بودی، تو مستحق جایزه ای.”
انگشتش هنوز
به آلت تناسلی و سوراخش
نفوذ می کرد ، دیل
دهانش را به سمت آلت تناسلی او خم کرد و آن را مکید
دانلود رمان درد و لذت صفحه 36
او
تمام آب و
عصاره شهوت و آلت متورم جیل را در دهانش گرفت و
لیسید. هنوز
تمام بدنش را
می لیسد و نیشگون می گیرد.

جیل منفجر شد و معده‌اش می‌لرزید،
بدن جیل به آرامی
احساسات قوی و
اسپاسم های شدیدی در آلت تناسلی اش ایجاد شد به طوری
که آب او با فشار زیادی بیرون پرید تا اینکه
با رضایت او
تمام اعصاب بدنش
از بین رفت . دیل همچنان
مشغول انگشت گذاشتن سوراخ لب به لبش بود
و با لمسش و با فشاری قوی دانلود
رمان درد و لذت | صفحه 37
شدت اوج و
نعوظ او در بدنش موج می زد،
او بیش از پیش به بالاترین سطح اوج نفسانی صعود می کرد.
او فریاد زد دیل را

اضافه کرد
! خیلی حس خوبیه، لعنتی
خوبه!
دیل چین های آلت تناسلی خود را لیسید در حالی که
به سمت پاهایش روی تخت فرو رفت.
دیل انگشتش را از سوراخ باسنش بیرون آورد و گذاشت
زبانش را
دوباره جای انگشتش گذاشت و سوراخش را لیسید
،
از زبانش برای خیس کردن بدن جیل استفاده کرد. دانلود کامل

رمان درد و لذت صفحه 38 داشت
مسیر تن جیل را برای عشق بازی با زبان
آماده می کرد .
قبل از اینکه به سمت صورتش برگردد
دوباره مقعدش را انگشت گذاشت و
با
یک بوسه بسیار بسیار داغ دهانش را به دهان او
فشار داد . سمت بالا رو به دهن جیل فشار داد و
بوسید
و دهنش رو
به دهن جیل فشار داد و
زبونشو خیلی داغ تو دهنش گذاشت.
مزه کرد
مزه دهانش که شبیه لیموناد عسلی بود .
طعمی مست کننده و مست کننده که
مزه پایین تنه دارد
. دانلود رمان درد و لذت صفحه 39
و زیبا و زیبا جیل
مخلوط و تقسیم شده با
آب آلت تناسلی و عصاره آن .
زبان‌ها با هم دوئل می‌کردند
، نفس‌هایشان
با نفس‌های یکدیگر مخلوط می‌شد
تا اینکه دیل
لب‌هایش را از روی لب‌هایش برداشت و
به سمت سینه‌هایش رفت
و نوک سفت شده سینه‌اش و سپس
لب‌هایش را گاز گرفت.
آن را از سینه هایش بیرون کشید و با نفس نفس
گفت: “کاندوم.” ای
دانلود رمان درد و لذت صفحه 40

این را گفت و دستش را به سمت کشوی کناری چرخاند.
راضی کردنت سخت است، هنوز خیلی گرسنه هستی و
کشوی

میز کنار تخت را جستجو می کنی. چند ثانیه
بعد، دیل
آلت تناسلی خود را در پوشش پلاستیکی کاندوم فرو کرد و سپس
آن را در واژن داغ و مشتاق جیل
قرار داد . او تا ته
آلت تناسلی خود فرو رفت
و شیرجه زد.
جبل وقتی دیواره های آلت تناسلی اش
به دور آلت تناسلی دیل محکم بسته شد
، آهی آرام بیرون داد . خوب، چاق
و لعنتی
خوب بود، انگار دیل برای
پر کردن آلت تناسلی اش به دنیا آمده بود.
یک سازگاری عالی و مناسب. آخه عزیزم تو خیلی
سفت شدی، آلت تنت درست بعد از پریود اومدن و

دانلود رمان درد و لذت | صفحه 41
صدای دیل عمیق و خشن بود
مدت طولانی ویسکی بوربن
در سرش دود می شود.
خیلی سکسی لعنتی بود دیل باز
آلت تناسلی بلندش را از واژنش بیرون کشید و بار دیگر
سختی‌اش
را در آن فشار داد و
آلت تناسلی‌اش را در آن
سر و کلاه آلت سخت‌شده‌اش را در طول آلت تناسلی
و بیرون زدگی آلت تناسلی باد کرد. آمد و
قرص خورد.
جیل پاهایش را به هم فشار داد و
روی
شانه های دیل گذاشت و باسنش را بالا آورد
. صفحه 42
وقتی آلت دیل
بیشتر و بیشتر به درون او فشار آورد و
سوار شد. هر بار که دیل
آلت تناسلی خود را از او بیرون می آورد، جیل ناله می کرد
تا اینکه به درون او برگشت.

.
لب به لب
تو خیلی تنگی، جیل، تو خیلی تنگی
جیل با هر فشار و فشار آلت تناسلی و ضربه های عمیق به
ته واژنش،
آرزو می کرد که دیل سرانجام
عشق واقعی به
او احساس کند. یعنی خیلی زود بود؟ آنها فقط
چند ماه بود که
یکدیگر را دیده بودند. اما جیل با هر بوسه لب‌هایشان،
هر ضربه‌ای که

در
درونش بود،
بدون شک می‌دانست که
عاشق دیل کراس است. تا
جسم او را عبادت کردی و
با روحش عشق ورزیدی. اما دیل باید
همان
احساس را داشته باشد، اینطور نیست؟ جیل لمبری
باسنش را محکم و محکم گرفت، و با این
و به آن ضربه زد و
حرف دیل از ته گلویش ناله می کرد.
بله، جیل، من دوست دارم وقتی با باسن من بازی می کنی،
دیل را فشار داد و پایش را هل داد و فشار داد
و او را مجبور کرد
در گرمای واژنش سریعتر حرکت کند.
نفسش بلند شد و قلبش به شدت تپید.

دانلود رمان درد و لذت صفحه 44
نزدیک بود و
نزدیک بود دوباره ارضا شود.
_دیل دیل من…._جیلیان دیگه
نمیتونم خودمو نگه دارم
خدایا دارم آب میخورم
دوباره با صدای گوش خراش گفت .
_ببخشید عزیزم دلم میخواد دوباره آبتون بیاد
همین الان
خدایا!
آن بار او به داخل او پمپ کرد و آلت تناسلی خود را فشار داد
آزاد شود
سپس منتشر شد. ارگاسم جیل باعث شد دیل
آب داغ رضایت خود را به پلاستیک کاندوم برساند. هر دو
با نهایت لذت

دانلود رمان درد و لذت صفحه 45
به اوج رسیدند و در هم تنیدند.
دیل گفت : آره آره دوباره دمت گرم خوشحالم
خیلی خوشحالم ….
صداش قطع شد و
با لبای مرطوب و آبدار و سفت گردن جیل رو بوسید
.
_لعنتی دلم برات خیلی تنگ شده بود
عزیزم، جیل تمام بدنش از اوجش، از بوسه های
شیرینش می لرزید
،
اما بیشتر از پذیرش و نفوذش چون
دلش برایش تنگ شده بود
. جیل هم آنقدر دلتنگ او بود
که مجبور شد
بلیط رفت و برگشت خرید و کلی از کارش
. صفحه 46
جریمه شد
تا زودتر آن را ببیند. اما اصلا مهم نبود چون
زود به خانه رفتم

او برگشت تا او را ببیند. پیشنهاد کاری که
به او داده شد
بسیار بسیار خاص بود. پیشنهاد کاری که
از کارفرما و رئیس دریافت کرد، با
افزایش قابل توجهی در حقوق… برای نقل مکان به دنور،
در مقایسه با زندگی در اینجا با
دیل
کمرنگ شد . مهم است که اکنون با او باشید، فردا
هر اتفاقی خواهد افتاد.
مهم این است که قلب جیل برای این مرد می تپد.
_چند دقیقه وقت بده عزیزم میتونم
دوباره
رمان درد و لذت رو دانلود کنم
من در صفحه 47 خواهم بود دانلود کنم
تا دور بعدی سکسمون رو شروع کنیم این
و آن را طولانی تر و طولانی تر خواهم کرد
. قول می دهم،
دیل از بدن نرم، صاف و جذابش پایین آمد و
دستش را به سمت او
دراز کرد ، جیل در بغلش.
در آغوشش فرو رفت و
عطر مست کننده و هشداردهنده اش را
استشمام کرد
. بوی چوب سرو و مشک مردانه اش
. دیل
هرگز ادکلن نمی پوشد و جیل
دوباره بوی معطر آن را استشمام کرد. مممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم
_
_
_ صفحه 48 او
مطمئناً
چنین ثروتی به دست آورده بود و عطر بدنش یکی از بهترین ها بود
برندهای عطر
.
به خصوص بعد از این
جیل سرش را بلند کرد و
به سختی در سینه اش فرو رفت
به عنوان سنگ .
موهای طلایی او نوک سینه های دیل را پوشانده بود
. موهای خیس دیل عرق کرده و به اندازه کافی برای
افکار شیطانی و تخیلات جنسی بودن با این مرد
خوب است .
تا دوباره دیکش را بخورد
لعنت شیطان
هرگز
فراموش نشد. سر شوید به سمت او کج شده است،
دانلود رمان درد و لذت صفحه 49
و
سرش را خیلی نزدیک به او تکیه داده –
لیموناد بیشتری می خواهی عزیزم؟ مخصوصاً اگر
لیمونادهای عسلی معروف من باشد،
جیل سرش را تکان داد و
دستانش را روی سرش گذاشت
– تشنگی، تشنگی و اشتیاق من برطرف شد،
رابطه جنسی پر سر و صدایی را شروع کردیم،
من از شر آن خلاص شدم، زیرا

این کابوی من است
وقتی دیل لبخند می زد، گودی سمت راست گودی او
دیدنی و تحسین برانگیز بود
، طوری که
جلوی چشمان جیل می درخشید و

چشمک می زد. صفحه 50
: پس محکم بنشین، من یک نوشیدنی می‌خورم
و باحال برمی‌گردم.
از اتاق خواب دیل بیرون رفت
، با قدم های بلند و لبخندی گشاد و با
باسن برهنه و خوش قیافه اش.
دیل خیلی خوش قیافه و خوش تیپ بود
. با چهره و اندامی مثل خدا.
جیل می‌توانست برای همیشه به صورت و بدن و چشم‌های برنزه دیل نگاه کند
و هرگز
از آتش چشمانش
خسته نشود .
داخل
ورقه های سرد لیز خورد . روتختی
دوباره بدنش را دراز کرد و
مانند دیل به تخت پادشاهی پوشیده شده
دانلود رمان درد و لذت صفحه 51
او امیدوار بود
مدت زیادی در این تخت بماند،
انگشتان دیل روی نوک سینه هایش پرسه می
زدند و
نوک سینه هایش را نوازش می کردند. و هر یک
از نوک سینه های او مانند جوانه های تازه رسیده است که

هر یک از آنها را می کشد. ممم،
چه خوب!
جیل با تنبلی نوک پیستون هایش را کشید و دیل
او تصور کرد که دارد
با لب هایش نوک هر یک از سینه هایش را می مکد و
می لیسد .
دستش را دراز کرد و کلیتوریس متورمش را
خاراند
و انگشتانش را روی آن مالید. آلتش
دانلود رمان درد و لذت صفحه 52
هنوز خیس بود
چین های نرم و صاف آلت تناسلی خود را مالید، گرفت
آلت تناسلی او بین
انگشتانش بود و دیل را تصور کرد که
آلت تناسلی بزرگش را داخل واژنش
فشار می دهد .
و او در عرض چند دقیقه به قله دیگری نزدیک شد
.
وقتی کارش با انگشتانش تمام شد،
منتظر دیل ماند. اما
دیل کجا بود؟
ریختن دو لیوان آبلیمو عسلی چقدر طول میکشه
_؟ دیل؟
با تشکر از شما برای دانلود دوباره رمان درد و لذت
صفحه 53
او نشست. آلت تناسلی اش همچنان می تپید و بعد
دوباره سیر شد، دیگر
نیازی به آمدن آبش نبود. اما چرا
اینجا تنها نشسته بود؟ او خیلی زود خود را
به ارگاسم رساند و

قله دیگری را برای خود به ارمغان آورد. هیچ ارگاسم زمانی که آلت تناسلی وجود دارد
در دهانه و ورودی آلت تناسلی او
سفت شد . و این بار، دیل
به جای اینکه
منی خود را در کاندوم بگذارد، از جیل خواست تا
تمام مایع منی دیل را ببلعد و
قطرات داغ را
روی زبانش
احساس کند .
بلند شد و آهسته از در بیرون رفت _.
گاوچران من هنوز خیلی هوس دارم و میخوام
رمان درد و لذت | صفحه 54
لیمونادهای عسلی معروف شما را که بسیار خوشمزه هستند
قورت
می دهم
تا خنک شوم…
جیل ناگهان در آشپزخانه دیل ایستاد و کلماتش
در هوا پخش شد.
دیل پشت پیشخوان مشروب ایستاده بود
.

آویزان شد.
یک شورت باکسر نخی سبز پوشیده بود.
چه کسی وقت داشت آن را بپوشد؟ اما
لباس های دوست پسرش
یکی از کمترین دغدغه های جیل بود. و وای، یک گاوچران دیگر
پشت میز
نشسته بود ، تقریباً شبیه
دانلود رمان درد و لذت | صفحه 55 جذاب و
داغ بود
.
و جیل حتی یک لباس زیر کوچک هم نپوشیده بود
. این مرد با موهای طلایی و
چشمان آبی درشت آنقدر جذاب بود
که وقتی جیل به او نگاه می کرد تمام بدنش بنفش می شد
. در حالی که جیل انگشتانش را لای
موهای آشفته اش فرو برد.
لبخند دختر گاوچران بلوند تبدیل به پوزخند شد

. چشمانی که
رنگ آبی و لاجوردی بدن برهنه جیل
به آن خیره شده بود
او گفت؛
انگار خیلی وقته اینجا نبودم. دیل
، نمای اینجا،

دانلود رمان درد و لذت صفحه 56 او
قطعاً خیلی تغییر کرده است.
یکی از ابروهایش را با شیطنت بالا انداخت
– برای بهتر شدن آن، پوست جیل گرم شد و این گرما از
بازوهایش به نوک
سینه های چروکیده اش رسید.
نوک پیستون های سرکش
به سمت بالا هستند. جیل نمی توانست از خیره شدن به سینه پهن
مردی
که پیراهن مشکی وسترن به تن داشت دست بردارد
. چند تار طلایی
از موهای جیل روی سینه‌هایش می‌افتد و او
بیرون می‌رود و
به سینه‌هایش
و می بیند که زیر چشمانش بلوند است.
او نگاه می کند

دانلود رمان درد و لذت صفحه 57
دیل برگشت و فکش افتاد
جیل!
سریع به طرفش پرید و جیل رو توی
بغلش و توی بغلش کشید و
از گاوچران در مقابل گاوچران دیگه
محافظت کرد . کابوی بور
با خنده ای خشک گفت:
_همه چیز رو با هم تقسیم می کردیم
دیل
دیل زمزمه کرد و در گوش جیل زمزمه کرد.
_برو یه چیزی بگیر و بپوش،
مرد بلوند گفت.
_اینو شنیدم
هنوز داشت لبخند میزد_ و من از سینه های خوشگل
و سینه های قرمزش خوشم میاد و
دانلود رمان درد و لذت | صفحه 58
من هم زیبایی او را دیدم،
گلویش را صاف کرد
– و البته آن چیز روی پاهایش.
زیر و بین پاهاش هم دیدم
. چرا ما را به هم معرفی نمی کنید؟

دیل گفت؛
خراش دارتر از دیل
پس خوشحال باش. من شما را معرفی می کنم، اما زمانی که
او کاملاً
لباس گاوچران پوشیده بود،
حرف های دیل را نادیده گرفت و او را نادیده گرفت. ایستاد و
دستش را به سمت دستان جیل
دراز کرد .
شلوار جین را پوشاند و باسن و باسنش را در آغوش گرفت
.
باسنش به نازکی باسن دیل اما عضلانی بود.
دانلود رمان درد و لذت صفحه 59
اگه
به ​​سمتش برمیگرده بدون شک باسنش
به اندازه دوست پسرش خوب و دیدنی بود و جیل به اندازه کافی آن را
می
دید
.
او تقریباً به اندازه دیل قد داشت. قد او
حداقل یک و
نود و سه سانتی متر بود.
_من تراویس لوگان هستم…صداش یه کم عمیق تره و
صدایش گیج و بیس است که کمی بلندتر از
صدای گاوچران

میتونه معنی همه چیز داشته باشه.
_دیل از بچگی با هم بهترین

اگر او …
بی هیچ شکی به سوی او رو می‌آورد.
سایز کفلش
دوست پسرش خوب و تماشایی بود و جیل
می‌توانست با آن روبرو شود
به اندازه کافی ببینم
تقریبا به بلندی دیل بود این بلندی قامت اوست
حداقل یک
نود و سه سانتیمتر بلندتر بود.
من تراوس لو گن هستم … صدایش کمی عمیق‌تر است
خراشنده تر از صدای دالی بود.
صدات تو دماغی و آروم و کمی بلندتر از یه صدا
به گاوچرونی …
میتونه هر چیزی باشه
دیل بهترین وقتی بود که ما با هم بودیم
دوجابجایی
کتاب داستان درد و لذت بخش ۶۰ رو
همسرم و شما
تو زیباترین چیزی هستی که تو این چند ماه دیدم
یکشنبه تعطیلی
من در تمام مدت عمر خود دیده‌ام
سخنان جسورانه و بی‌پروایش سبب شد
دور تا دور بدن
جیل برگشت و بدنش را در این گرما غرق کرد.
سکندری می‌خورم و …
فشار پیستون‌های اون حتی از قبل هم محکم‌تر شده
سخت باش و …
این باعث میشه که نوک پیستون‌های روی سینه
یه معامله طلایی
او را در آغوش گرفته بود
بزنم به چاک
دیل با شلوارک بکسر تحریک می‌شد و فرو می‌رفت
دوجابجایی
درد تازه و لذت بخش شاخ و برگ ۶۱
وحشت زده
به شکم جیل اشاره کرد. یخ به سرعت از بدن
او گذشت. فوق العادست چه طوری …
دیل میتونه اینقدر روش تاثیر بزاره؟ یا این
به خاطر نگاه
تراویس “به بدنش خیره شده بود؟” امکان نداشت
به خاطر اونه
دیل گفت
تراویس، اصلا خجالت می‌کشی؟
تو مرا در تمام مدت عمر می‌شناسی، پس جواب این است:
سوال شما هم همین طور.
میدونی هیچ شرمی ندارم. وقتی
زن زیبا،
تراویس، چرا باید جلو اون خجالت بکشم؟
او نیشخند زد. لب‌های کامل و صورتی رنگش این شکلی است
دوجابجایی
درد تازه و لذت بخش ۶۲
گرد و وحشت زده.
پر و قابل خوردن بودن لب‌هایش تقریبا
“اندازه لب‌های” دالی
آن‌ها خوش‌مزه، شهوانی و خوش‌مزه به نظر می‌رسیدند
دیل گفت
بله، فکر می‌کنم شما اصلا خجالت می‌کشید …
نمیتونی فراموشش کنی
تراف “این دوستم” جیلیان رینولدز “- ه”
گرمای شگفت‌انگیز کلمات دالی و گفتن دختر
من در وجود شما هستم
ناگهان بدن جیل به سرعت تکان خورد و به عقب رفت.
از دیدنتون خیلی خوشحالم، خانم
تراویس زیبا با او دست داد و شعله‌ای از گرما
روی پوستش
از بین رفت دست‌هایش چقدر گرم بودند.
دوجابجایی
درد تازه و لذت بخش تر سه
این طور به نظر می‌رسد که دیل همیشه خوش‌شانس و خوشبخت است
توی تور موفق باشی
زدن دخترهای خوشگل، همیشه زن‌های زیبا
به سمت او
هجوم آورده‌اند
جیل باز هم به سینه‌اش تکیه داد
اما ترویس
دست‌هایش را در دست بگیر
و
شستش را کف دست جین مالید
و نوازشش کن
خیلی حال داد
ای خدا!
نباید خوب باشه مرگ او چه بود؟
جیل دستش را به سوی او دراز کرد
دوجابجایی
اوج داستان درد و خوشی صفحه ۶۴
او از دستش خارج شد – آن روزها –
یادت میاد دیل؟
تراویس داشت با دیل حرف می‌زد اما داشت با جیل حرف می‌زد
او خیره شده بود.
چشمان آبی روشنش پوستش را می‌سوزاند.
اون نگاه
جورج سرش را به طرف سینه‌های متورمش برگرداند. سینه
کسانی که جلوتر بودند
سینه گاویه شماره یک که دوست پسرش
خیلی خوب، جمع و جور و …
آن‌ها را رانده بودند
وقتی همه کارها رو با هم انجام دادیم؟
دیل سینه‌اش را صاف کرد
ایدامیو تراویس رو به جیل کرد و گفت:
ما توی تمرین طناب با هم بودیم
دوجابجایی
پای کتاب داستان درد و لذت رو. صفحه ۶۵ قرار بده
وقتی ما
وقتی بچه بودیم شروع به کار کردیم چند سال پیش
من تن‌ها هستم
من رفتم سر مسابقه طناب دیل اینجاست مثل
دستور بده
رقابت‌هایی را کنار گذاشت و در ورزش شکست خورد.
در اینجا ماندم
من توی مسابقه مدال برنز گرفتم اما بعد از اون دیگه کافی نیستم
خیلی کم‌تر از
من رقابت رو ترک کردم هر دومون سفر می‌کنیم
متفاوت با
ما به جاه‌ای مختلفی رفتیم من هنوز علاقه مندم
برای توریست
بودن و دور دنیا سفر کردن رو دوست دارم اما دیل
درست اینجا
دوجابجایی
# کتاب جدید درد و لذت بخش # # صفحه ۶۶ #
این جا ساکن شد
و تو، دیل؟
جیل به چشم‌های قهوه ای و زیبایش خیره شد.
می دونی من کجا بودم
. عزیزم، بیا برای کمک
از مادربزرگم خواستم این مزرعه رو اداره کنه
عجب چیز مزخرفی!
اسب‌ها را نشان بده
ولی هیچوقت نمی‌خواستی زیاد دور بری
دنیایی داشته باشم
به جاه‌ای مختلف سفر می‌کنی؟
پدر، لعنت به شیطان، نه من مرد خانواده هستم
خونه من اینجا
خوشحالم که اداره مزرعه را به عهده می‌گیرم.
دیل به او لبخند زد
دوجابجایی
این کتاب جدید درد و لذت بخش ۶۷ رو دریافت کن
و این بیرون یه جورایی آویزون و وابسته به توئه
شاون “رو به” تراویس “کرد”
جیل اهل دنور
و ترن گفت:
از این رو شما دختر هستید و در پایتخت بزرگ بزرگ بزرگ شده‌اید
تو توی
شهر کوچک مثل آب بازی و …
وایومینگ “چیه؟”
شما چطور؟
کار من اساسا فروش کامپیوتره چند ماه پیش
یه فرصت که
. داشتم میومدم اینجا من اهل جرام.
پریدم!
می‌خواستم از آن همه سر و صدا و رفت و آمد شهر دور شوم
از شرش خلاص شو
دوجابجایی
، این درد جدید و میل شدید رو دریافت کنید صفحه ۶۸
دلم می‌خواهد بنشینم و کارم را در جای آرامی انجام بدهم.
مسئول بیمارستان با دهان بسته خندید و سرش را تکان داد
داد
اگر زودتر به خانه برمی گشتم، می‌توانستم …
اول شما را خواهم دید.
چشمکی زد
البته، این دیگر اهمیتی ندارد …
تراف … بسه، داری جیل رو خجالت‌زده می‌کنی
قلب جین در سینه‌اش به سرعت می‌تپید.
به سرعت نفس می‌کشید.
چرا؟ این به خاطر بودن در بازوان قوی داللی یا چیزی شبیه آن بود
نه، یکی دیگر نه، او در این باره شک داشت. یا
چون لخت بود؟ یه چوب بچرخون
! تاش “، اون هنوز لخت بود”…
دیل من باید
دوجابجایی
، دارم کتاب داستان درد و لذت بخش رو دریافت می‌کنم صفحه ۶۹
دوجابجایی

ادامه ...

ادامه ...
واتس اپ
تلگرام
فیسبوک

1 دیدگاه دربارهٔ «دانلود رمان درد و لذت»

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای پشتیبانی میتوانید از تلگرام ، ایمیل یا فرم تماس با ما در ارتباط باشید

فرم تماس با ما

[contact-form-7 id=”3211″ title=”فرم تماس”]

برای بازیابی رمز عبور از اینجا اقدام کنید.

در سایت عضو شوید

اگر عضو هستید از اینجا وارد شوید.