درباره دختری به نام یغما است که برادرش در یک درگیری با مزاحمش مرتکب قتل میشه و به زندان میوفته که خانواده یغما برای بخشیده شدن پسرشون با شرط برادر بزرگتر مقتول روبرو میشن که شرطش ازدواج یغما با اونه و …
دانلود رمان تاوان بوسه های تو
- ۲۴ آذر ۱۴۰۱
- 1 دیدگاه
- 564 بازدید
( 5 ) امتیاز از ( 2 ) رای
اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید
دانلود رمان تاوان بوسه های تو
- نام رمان : تاوان بوسه های تو
- نویسنده : لیدی آوا ( مینا )
- دسته : انتقامی , اجباری , ایرانی , عاشقانه
- کشور : ایران
- صفحات : 279
- ناشر : دانلود رمان
- قرار گرفت
دانلود رمان تاوان بوسه های تو
- نام رمان : تاوان بوسه های تو
- نویسنده : لیدی آوا ( مینا )
- دسته : انتقامی , اجباری , ایرانی , عاشقانه
- کشور : ایران
- صفحات : 279
- ناشر : دانلود رمان
- قرار گرفت
- این رمان هارو حتما بخون عالین
- خلاصه رمان
- این رمان هارو حتما بخون عالین
- مشاهده آنلاین رمان
دانلود رمان تاوان بوسه های تو
پتو را بالاتر کشیدم و سرم را زیر آن پنهان کردم و دوباره پلک هایم را روی هم گذاشتم اما بابا دوباره با خونسردی پتو را از روی صورتم برداشت و گفت: قرار نبود کسی در این خانه نماز بخواند. _به خدا امروز جمعه است خدا به بنده ها تخفیف می دهد به بنده نه! بابا: تو رو خدا بگم من بنده خدا هستم، نماز تعطیل نیست! با فریاد از خواب بیدار شدم و گفتم: اجر تو با خداست! بابا: چطوری بابا؟ سلام علیک… چه صبح خوبی! یکی دو پله پایین رفتم و رفتم حموم.
اما در را بستم و لگد زدم و گفتم: باید دوباره صف بکشیم، هزار بار نگفتم توالت تو حیاط را باز کن! صدای یحیی رو از پشت شنیدم که گفت: برو بلند کن و همین الان شروع کن! همینطور که به خودم می چرخیدم گفتم: من بدون تو نمی توانم برادر باشم، تو می توانی در آن لحظه تاریخی غایب باشی! یحیی: من الان کار مهمتری دارم! چند لحظه سکوت کردم که دوباره گفت: روبان یادت نره! پس چرا؟ خندید و گفت: کلنگ دیگه رو ببند خواهرم!
لگد محکم تری زدم و گفتم: به جای ورجی بیا بیرون، چه غلطی می کنی؟ با عصبانیت گفت: میفهمی بقیه چه غلطی میکنن؟ اول صبح اشتهایم را کور کردی! حین خروج از حموم گفت: فکر نکنم چیزی جلوی اشتهاتو بگیره ماشا… منتظر ادامه دادنش نشدم و از کنارش رد شدم و با عجله وارد شدم. خندید و گفت: خواهر کار خودت رو نمی بینی؟ یحیی مگه میشه قبرت گم بشه؟ یحیی: چی میخوای طوفان کنی؟ در حالی که دمش را روی شانه اش گذاشت و رفت، یکی از جیغ های بنفشم را به او دادم!
ادامه رمان ...
واتس اپ
تلگرام
فیسبوک
1 دیدگاه دربارهٔ «دانلود رمان تاوان بوسه های تو»
مثله زندگیه خودم بود…