دانلود رمان بهشت خیس من

دانلود رمان بهشت خیس من

درباره دختریه که با یه ترفند میخواد با پسری آشنا شه و وارد ماشینش شه , پسر اول فکر میکنه که دختر خیابانیه ولی بعد میفهمه که …

دانلود رمان بهشت خیس من

صدای چند ضربه به شیشه و سپس صدای آن را شنیدم.
نجار فقیری که می‌گفت:
آقا، شما آتیش دارید؟
همین الان تماسم را تمام کرده بودم و …
هنوز داشتم با دوست دختر جدیدم حرف می‌زدم سرم را بلند کردم
و دختری رو توی دهه ۲۰ سالگی دید که
چشمان سیاه و موهای سرش را خم کرده بود و سیگار می‌کشید.
لبخند زنان به من نگاه می‌کند.
لیوان را باز کردم و مودبانه گفتم:
عزیزم؟
صدای اخبار شما رو تا جایی که من میگم پایین بیار
ناخودآگاه، نگاهم به رادیو اتوموبیل افتاد که
رویش را برگرداند و من دوباره به آن نگاه کردم و دیدم که او …
قفل در عقب را باز کرد و در اتومبیل نشست و گفت: واضح است که تو خودت را حس نمی‌کنی!
کمی عصبی شدم و گفتم:
چه می‌خواهی؟
با یک پر روی صورتش خم شد و با لحن وسوسه‌اش گفت:
“تو آتیش داری؟” .

نه، پیش من نیست، بی‌خیال
چرا همیشه موقع حرف زدن با من اینقدر می‌خندی؟
تو رو از اون طرف خط میبینه
با همچین احساس خاصی حرف می‌زنی؟
بهت گفتم که ازسر راهم بری کنار، چون دیگه تحمل ندارم که یه عوضی مثل تو منو اذیت کنه

راکشمیدو من تا حالا مردی رو ندیدم
اینجوری با همسرش حرف بزنه
و سعی کرد
خود را از شکاف میان دو صندل سرخ به داخل فشار دادم و خود را روی صندلی پزشک جا دادم، اما دستم را روی شکاف میان دو صندل برهم ساجی که پایم را روی آن گذاشته بودم، گرفتم.
و نگذاشت پیش بیاید.
با یک حرکت آن را به بدن او داد. ناگهان دستم روی صورتم لغزید.
سینه‌های بزرگش
برای لحظه‌ای به هم نگاه کردیم، دختر روی لب‌هایش.
لبش را گاز گرفت و دستم را گرفت
گفت:
اوه اوه چه گرمه بنشین، عزیزم.
هنوز خیلی زود است، نمی‌توانید …
با من باش!
از کلمات تند او متنفر شده بودم، و چون شرایط،
نسبت به او احساس ضعف می‌کردم.
می‌خواستم به خاطر خودم از قدرت مردانه – م استفاده کنم
من هم او را سرزنش کردم
صدام گفت: از شر سگت خلاص شو. گفت
تو به من بدن یه شیطان رو دادی وقتی من زدمش اون ترسیده بود و خودش رو روی صندلی دون‌ها انداخته بود
و گفت:
باشه، باشه، چرا تو یه هیولا شدی؟ من فقط می‌خواستم
تا سیگار کنار تو بکشم
بذار پیاده ببینمش کی بهت اجازه داد سوارش بشی؟ همچنین
! میخوام الان کنار خودم سیگار بکشم
در وسط دنده‌ام، قلبم و بندر، تلفن من سریع حرکت می‌کند.
وقتی زنگ خورد، اسم دوستم رو دیدم
قبل از اینکه جواب بدم، گوشش رو از داشبورد برداشت و
پاسخ داد:
بله لطفا
وقتی دیدم دارد می‌گوید، خم شدم تا با او حرف بزنم.
من نامزدشونم درسته؟
هنگامی که او را دیدم از گستاخی ادبی او مبهوت شدم
تلفن رو با یه لبخند کج قطع کن و بعدش اون
با صدای کامل گفت
بی‌خیال، حالا باید دهنت رو تمیز کنی
افتضاح بزرگی بود.
میتونی منو بزنی؟
کدوم پات رو میخوای بزنی؟ میخوای با پای سوم من رو بزنی
که من …
می تونه خوش بگذرونه؟
من درکت نمی‌کنم فقط برو چون نمیخوام
دستت رو بالا ببری؟

ریآب، منو اخراج نمی‌کنی؟
با خشم فندک را فشار دادم
سرم را به فرمان تکیه دادم تا به او فرصت حرف زدن ندهم،
برای لحظه‌ای احساس کردم که گوشم را می‌مکید.
دستم را روی گلویش گذاشتم و به آرامی او را عقب کشیدم،
اما با هر دو دست دستم را گرفت و مرا بیرون فرستاد.
و گفت:

ادامه ...

ادامه ...
واتس اپ
تلگرام
فیسبوک

2 دیدگاه دربارهٔ «دانلود رمان بهشت خیس من»

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای پشتیبانی میتوانید از تلگرام ، ایمیل یا فرم تماس با ما در ارتباط باشید

فرم تماس با ما

[contact-form-7 id=”3211″ title=”فرم تماس”]

برای بازیابی رمز عبور از اینجا اقدام کنید.

در سایت عضو شوید

اگر عضو هستید از اینجا وارد شوید.