درباره زندگی یک ماساژور است که روزی یکی از مشتری های او بر حسب تصادف گانگستر مافیا است که …
دانلود رمان ماساژور گانگستر مافیا
دانلود رمان ماساژور گانگستر مافیا
- نام رمان : ماساژور گانگستر مافیا
- نویسنده : جسا کین
- دسته : عاشقانه , بزرگسال , خارجی
- کشور : ایران
- صفحات : 427
- ناشر : دانلود رمان
- قرار گرفت
- این رمان هارو حتما بخون عالین
- خلاصه رمان
- این رمان هارو حتما بخون عالین
- رمان آنلاین
دانلود رمان ماساژور گانگستر مافیا
هرگز انتظار نداشتم امروز صبح از خواب بیدار شوی
من اولین مشتری ماساژ نیستم، رئیس بد.
[ مرد ] Booth Stap – Filiptical؟
انتظار آن جنایتکار خوش تیپ و خطرناک را نداشتم
در ازای هزار دلار برای ماساژ دادن من.
اونا پیشنهاد دادند.
این شگفتی هنوز به خاطر واکر در ذهن استفان است
او از جلسه ماساژ راضی نیست. آهان این یک استیک طولانی مدت است.
او تماماً با من و او صحبت خواهد کرد.
این یک عادت نیست، بلکه یک …
فصل اول.
اووووووووووووو
ماساژ نیست
من خیلی کار می کنم و خسته و استرس دارم.
من کم کم احساس می کنم هر دو ضعیف هستند.
من در برابر بوسه مرگ ناتوانم.
من پنج سال است که رئیس خانواده مک ماهون هستم و…
وقتی پدرم پسر سگی را پیدا می کند
اموال او و مردمش ممکن است از شکست او جلوگیری کرده باشند.
و این برای جلوگیری از شکست او بود.
پدرم از اینکه من در رتبه دوم قرار گرفتم متنفر بود و یادم نمی آید چه زمانی آن را برای او و رئیس جمهور انتخاب کرد.
من یک خانواده خواهم شد و جای او و دنیا را خواهم گرفت.
من در بوستون، جایی که او بزرگ شد، نخواهم بود.
و من تحت ظلم مسلحانه نیستم.
هنگامی که اوباش بوستون خانواده را می گیرند،
من به خوبی از هولیگان ها مطلع بودم.
من کار را سخت تر کردم و خانواده را در میانه قرن قرار دادم.
من مرد خوبی نیستم، بلکه یک قاتل هستم
من مرد ترس و فعالیت تجاری هستم.
آنها بد اخلاق هستند و پول زیادی به من می دهند.
قرار نیست به این زودی به حالت عادی برگردی.
دست های ایستگاه کثیف و رنگ پریده.
وقتی او با یک باتی رانندگی می کند،
من نمی فهمم، شما علاقه ای ندارید.
نه، آنها یکی از آن مردان هستند.
افرادی هستند که ماساژ انجام می دهند، کار می کنند،
این به قدرت آنها بستگی ندارد، بلکه به انعطاف پذیری و انعطاف پذیری آن بستگی دارد.
سرنوشت آنها به جاودانگی و بقای آنها بستگی دارد.
اینها همه مال من است. مرد ثروتمند فکر می کند که من را دارد.
او یک دست بزرگ به من می دهد و در بدو تولد ماساژم می دهد.
تولدم سورپرایز است، اما اگر فکر کند
«واکر» امروز با اولین باری که در زندگی ام صدای تیراندازی می شنوم فاصله دارد. حتی اولین بار نیست که مرا نشانه می گیرد
می توانم اما این اولین بار است که مرا می ترساند. وقتی اولین گلوله به ساختمان آجری بالای سرم اصابت می کند و توده ای از آوار را به هوا می فرستد، من فقط مدو را در ذهنم می بینم.
حالت چهره او حیله گر، هیجان زده، عصبانی، داغ، خوشحال، آسیب پذیر است. به دهان او روی دهانم فکر می کنم و این که چقدر درست بود. چقدر پاهای لاغرش زیر کف دستم خم می شد. وقتی نزدیک من است از گلویم بالا می رود و در آنجا مستقر می شود.
وقتی نزدیک است چقدر قلبم به او واکنش نشان می دهد. او مانند فرشتهای اسیر است که مرا مسحور و مجذوب خود کرده است. گلوله دیگری در پیادهرو نزدیک پایم دفن شده است و من پشت ماشین پارک شده شیرجه میزنم و اسلحه گلاکم را از روی غلاف چرمی روی شانهام بیرون میآورم که قبل از خروج از آن در دست داشتم. خانه
Modo را ترک کنید. ما تازه از دور انداختن جسد رندال آمده ایم، که معلوم شد راسوی طاقت فرسا تا آخر است، و باید دنبال بچه های مافیای لباس نیویورک برویم که وقتی معامله تسلیحاتی آنها را رد کردم عصبانی شدم. من همین امروز عاشق شدم و از او جدا نخواهم شد
ادامه ...
- مشابه خارجی
…
ادامه ...
واتس اپ
تلگرام
فیسبوک