دانلود رمان سوگلی شیخ

دانلود رمان سوگلی شیخ

درباره دختری که پدرش معتادش برای خرید مواد اون رو به یه مرد میفروشه که …

دانلود رمان سوگلی شیخ

شنیدم که صدای خماریه باگ به گوشم خورد و بدنم شروع به سقوط کرد.
زن به این دختر خیره می‌شود و می‌گوید: بذار این مرد …
در اینجا لحظه‌ای سکوت کرد و سپس چنین ادامه داد:
اما آقای محترم، خواهش می‌کنم بگویید که من می‌خواهم از خوردن مسکن بمیرم،
جلو پای مادرم زانو زدم
خدا نکنه مامان، من از اینکه هر هفته واسه پرداخت پول نهار بابا از بین برم خسته شدم
با چشمانی اشک‌آلود و قلبی اندوهگین از روی مجسمه برخاستم، دست‌ها و جهش‌های مداوم خود را بلند کردم
مامان، نگاه کن، جسد دختر دخترونت را ببین! ناجیس متهم است، هیچ جای سالمی باقی نمانده است که یک دست نخورده باشد.
من فریاد می‌زنم
من چقدر خسته‌ام، من چقدر پیرم! به دوران من نگاه کن مامان …
هنوز حرفم تمام نشده بود که در باز شد و بابا وارد خانه شد.
به او نگاه کردم و او کمربندش را باز کرد و گفت:
تو عوضی، من دو ساعت است منتظرم تا بهت زنگ بزنم
با ترس و لرز به طرف اتاق دویدم و در را پشت سرم قفل کردم.
مامان کریمو
بهش بگو، مانن، دلت برای دختر ما نمی سوزه
او با کمربندش به مادرم افتاد، بینی‌اش را بالا کشید و در همان حال مستی به مادرم گفت: گریه نکن، من تو را بیدار می‌کنم. تو باید پول نان بیشتر را بدهی.
فصل بیست و دوم
این یک مرکز بزرگ
با حرف‌هایی که به مادرم زد قلبم شکست و کنار در اتاق نشستم و شروع کردم به گریه کردن.
وقتی دو متر جلوتر از او به طرف در پریدم و بدنم شروع کرد به بالا و پایین رفتن از دیوار.
از جلوی دندونت برو کنار، دختر احمق، وگرنه، در رو می‌شکنم.
صدای مادرم را می‌شنیدم که به پدرم می‌گفت:
من میخوام انیگارسی رو ببرم، سه روز از دفعه قبل تا حالا، بدنش درد میکنه و دیگه تحملش رو نداره
بار دیگر بینی‌اش را بالا آورد و به حرکت درآورد.
تنها کسی که این همه پول می ده و می خواد اون نیست
دوباره در زد و گفت:
تو امدی، من در رو می‌شکنم
مادرم شروع کرد به التماس کردن و پدرم عصبی شد و دوباره با صدای بلتی بهش ضربه زد
دستم را روی قلبم گذاشتم و از جام بلند شدم.
می‌دانستم که باید دست از این کار بکشم.
در را باز کردم و بیرون رفتم تا مادرم را از چک نجات دهم و به او لگد بزنم.
وقتی مرا دید لبخند زد و گفت:
خوب اندونزی، پدر، من میدونستم که تو از این موضوع
! اجازه نمیدی بابات دفتر درس بده
این یک مرکز بزرگ
با حرف‌هایی که به مادرم زد، قلبم شکست و کنار در اتاق نشستم.
شروع کردم به گریه کردن
موهایم را کشیدم و با ضربه محکم دو متری در جلویی فریاد زدم.
از جا پریدم و بدنم شروع به لرزیدن کرد.
از جلوی دندونت برو کنار، دختر احمق، وگرنه، در رو می‌شکنم.
صدای مادرم را می‌شنیدم که به پدرم می‌گفت:
سه روز از سال پیش به بعد گذشته، و بدنش هنوز در خطر بود
دی گه نمی تونم تحمل کنم.
بار دیگر بینی‌اش را بالا آورد و به حرکت درآورد.
تنها کسی که این همه پول می ده و می خواد اون نیست
دوباره در زد و گفت: من تا ۳… شما نمی‌آیید، من درها رو می‌شکنم.
مادرم شروع کرد به التماس کردن و پدرم دوباره با اون آروغ زدن عصبی شد
اون زندگی – شو از دست داد
دستم را روی قلبم گذاشتم و از جام بلند شدم.
می‌دانستم که باید دست از این کار بکشم.
در را باز کردم تا مادرم را از چک و از شر طلیدها نجات دهم.
از اتاق نشیمن اومدم بیرون
# قسمت ۳#
این یک مرکز بزرگ
وقتی مرا دید لبخند زد و گفت:
خوب اندونزی، پدر، من میدونستم که تو از این موضوع
… اجازه نمیدی بابات مثل یه دفتر ثبت مالیات
سرم را پایین انداختم و اشک از چشمانم سرازیر شد.
من به زمین خیره شده بودم که صدای پدرم رشته افکار مرا پاره کرد
خب، بابا، تو چیزاتو جمع کن، واسه یه هفته خونه نمیری
چشمانم از تعجب گشاد شدند و من فریاد زدم:
این یه مدل جدیده؟ واسه اجاره خونه م پول میدی؟
با نگرانی ابرو درهم کشید و اضافه کرد:
دوباره بهت خندیدم، تو “پرت” هستی! برو چیزاتو جمع کن
لبخند زدم و گفتم: چی دارم؟ حالا میخ وام به فرم ون شماره ۴.
داری در مورد لباس‌های پاره پوره حرف می‌زنی
آمد پیش من و یقه پیراهن مرا گرفت و گفت:
تو یه دختر احمقی هیچ کاری نکن من اون زبون رو از تو حلقت در میارم
به چشمانش خیره شدم و او مرا به جلو هل داد و گفت:

ادامه ...

ادامه ...
واتس اپ
تلگرام
فیسبوک

17 دیدگاه دربارهٔ «دانلود رمان سوگلی شیخ»

  1. ببخشید یه سوال من دانلود رو زدم پول هم پرداخت کردم ولی دستم خورد اومدم بیرون الان دوباره اومدم تو میگه پول نمیدونم چطوری رمان رو بیارم

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای پشتیبانی میتوانید از تلگرام ، ایمیل یا فرم تماس با ما در ارتباط باشید

فرم تماس با ما

    برای بازیابی رمز عبور از اینجا اقدام کنید.

    در سایت عضو شوید

    اگر عضو هستید از اینجا وارد شوید.